به گزارش شهرآرانیوز، آمار ورود گردشگران و زائران از آن عددورقمهایی است که نامونشان درستی از آن در دست نیست. شنیدهایم که بیش از ۳ میلیون ساکن مشهدی داریم و سالانه بیش از ۳۰ میلیون زائر و مسافر به شهر وارد میشوند، اما جزئیات رفتوآمدشان مشخص نیست. روزهای عزاداری محرم و صفر را که کنار بگذاریم، آمار تعداد مسافران دیگر روزهای سال، بهنظر مبهم است.
عدهای فقط برای زیارت میآیند که چندان اهل خریدهای آنچنانی نیستند و به رونق اقتصادی کمکی ویژه نمیکنند و برخی دیگر بهویژه زائران عرب یا کشورهای همسایه بهعنوان گردشگر سلامت راهی مشهد میشوند که فقط به جامعه پزشکی کمک مالی میرسانند و بعضیها هم برای دیدوبازدید از آثار و مشاهیر تاریخی میآیند. کمبودها و نقصهای شهر بزرگ و زائرپذیری مثل مشهد برایشان کم نیست؛ از امکانات اقامتی بگیرید تا خدمات حملونقل و عمومی و تفریحی. بهانه پرداختن به موضوع گردشگری، روزی جهانی به همین نام است. سالهاست گردشگری بهعنوان یک صنعت، یکی از پرسودترین منابع دولتها بهشمار میآید، اما در شهر مشهد بهعنوان یک شهر مهم کشور چه خبر است؟
نامش آمنه است. او و پنج نفر دیگر از دوستانش را که پنجاه تا هفتادوپنج ساله هستند، در یک کلینیک پوست و مو در خیابان هاشمیه میبینم. پنجشنبه به مشهد رسیده اند، اما چند روز قبل وارد ایران شده اند. سه روز تهران بودند و یک روز هم قم. آمنه یادش نیست که چندمین بار است به مشهد میآید.
فارسی را با لهجه عربی، اما به خوبی حرف میزند، برای همین مترجم دوستانش شده است: ۱۰ سال است میآیم ایران. اوایل با خانواده ام و حالا با دوست و آشنا به هوای اینکه راه وچاه را میدانم. شهرهای دیگر را هم دیدم، مثلا دوبار رفتیم شمال، یک سال هم رفتم کیش و اصفهان، اما همیشه مقصد اول و آخرمان مشهد بود، برای زیارت امام رضا (ع).
آمنه که شهرهای مختلف را دیده است و مشهد و تفریحاتش را خوب میشناسد، دیدگاه نسبتا کاملی از مشهد دارد: من شهرهای دیگر را هم دیده ام. اگر نسبت به رسیدگی به مسافران بخواهید، فضای مشهد به دلیل زائرپذیربودن دائمی در همه روزهای سال وضعیت بهتری دارد. کاملا معلوم است یک مشهدی از دیدن زائر و مسافر در هیچ جای شهر تعجب نمیکند. بعضی شهرها حتی همان شهرهای شمالی هم در ایام غیر از تابستان و مسافرتی خیلی امکانات و نظمی ندارند.
به ندرت کسی را پیدا میکنید که عربی بلد باشد و خیلی هم امکانات تفریحی و بازار متنوعی ندارند، اما مشهد برای یک هفته ماندن مسافر، کم است. تا دلشان بخواهد بازار دارد برای خرید و سوغاتی از هر قیمتی که بخواهند و رستورانهای خیلی خوب. ما عاشق غذاهای ایرانی هستیم. یکی از تفریحات ما رستوران رفتن است.
اما جمله انتهایش را با تأکید اضافه میکند: فقط قیمتهای متفاوت و بی حساب وکتاب است که زائر را اذیت میکند.
او که سالی یک و گاه دوبار به مشهد آمده است، تفاوت قیمتها را میداند. حتی میداند که اگر با فروشنده چانه بزند، قیمت کمتر میشود: مسافرانی که دفعه اول میآیند و زبان فارسی بلد نیستند، با هر قیمتی کالا را میخرند. چون ارزش پول ما بیشتر از ریال است، بازهم برایشان به صرفه است، اما من که میدانم هر جنس چقدر میارزد، چانه میزنم. حالا دستم آمده که قیمت در هر منطقه شهر چه حدودی است.
بیشتر وقتها فروشندهها به دلیل خارجی بودن مشتری، روی کالاها بیشتر قیمت میگذارند که خیلی بی انصافی است و هم سفرانم را منصرف میکنم. به هرحال، بر سر قیمتها با رانندهها و فروشندهها بحث میکنم. این برای یک شهر زائرپذیر مشکل است. درست است که ما به دلار خرج میکنیم، اما دلیلی نمیشود که تا میتوانند گران فروشی کنند. این کار وجهه شهر را خراب میکند.
او اصرار دارد بگوید هربار که میآید ایران، کمتر از دفعه قبل خرید میکند، زیرا قیمتها خیلی وقتها بی دلیل زیاد است.
از او میخواهم که از دوستانش بپرسد در این چندروز اقامت، نظرشان درباره مشهد چه بوده است. یکی از آنها که با خواهرش آمده و روز قبل هم در همین کلینیک بوتاکس و ژل تزریق کرده است، میگوید: خیلی بهتر از چیزی است که فکرش را میکردم. البته دوست و آشنا که میآمدند مشهد، تعریف میکردند، اما از نزدیک دیدم که چقدر برای زائر امکانات و بازارهای خوب دارد. هرروز راننده هتل ما را به یک بازار میبرد و فکر نمیکنم تا آخر هفته که اینجا هستیم، تمام شود.
هم سفر دیگرشان فردا قرار است کیسه صفرایش را جراحی کند. صدایش میزنند ام علا. برای او بخش درمان مهمترین ویژگی شهر بوده است: شنیده بودم همه میآیند مشهد برای عمل جراحی، به ویژه عملهای زیبایی. پارسال دخترم آمد مشهد و بینی اش را عمل کرد. ما در شهر ناصریه زندگی میکنیم که پزشک خوب ندارد و همه یا میآیند ایران یا میروند لبنان. من ترجیح دادم بیایم اینجا.
رابطمان پزشک را هماهنگ کرد و مستقیم آمدم مطبش. همه کارها هم با او بود. البته میدانیم که هزینهای که از ما میگیرند، چندبرابر هزینهای است که از ایرانیها میگیرند، اما وقتی کیفیت کار خوب باشد، راضی هستیم پول خرج کنیم. دعا میکنم امام رضا (ع) کمک کند عمل جراحی ام خوب تمام شود. همین امکانات پزشکی و مترجمی که در مراکز هست، به جذب مسافران کمک میکند. وقتی میبینیم همه عربی صحبت میکنند، احساس غریبی نمیکنیم.
در بازار و مراکز تفریحی و مطب پزشکان، حضور زائران عرب زبان فراوان است، هرکدام هم نکتههایی دارند. در مجموع، پزشک میخواهند و امکانات تفریحی که ظاهرا در دسترس است، اما برخیها از کیفیت کار ناراضی اند که کسی هم پاسخگوی آنها نیست یا پاسخ درستی نمیگیرند.
مسافران بسیاری میآیند و میروند و حتما کسی از جزئیات و رضایتمندی آنان سؤالی نمیپرسد و نظرسنجی نمیکند. یکی از زائران میگفت یک پزشک عمومی از او خواسته است برای تزریق بوتاکس و فیلر ۳۵۰ دلار بپردازد که به نظرش خیلی زیاد بوده و از آن منصرف شده است. هفته پیش هم کیف یکی از زائران عرب را در یکی از بازارهای مشهد دزدیده بودند و از رسیدگی به شکایتش هم ناامید بودند. یک کیف بی نام ونشان با ۲۵ میلیون پول نقد را چطور میشود پیدا کرد؟!
به جز زائران عرب، مسافران ایرانی زیادی هم در طول سال راهی مشهد میشوند. امیر روغنگران مسافر شیرازی مشهد است. او این هفته با همسر و دخترش راهی مشهد شده است. میگوید: از دو سال پیش که به مشهد آمده بودم، همه چیز خیلی فرق کرده است؛ فضای شهر و بازارها. هربار که به مشهد میآیم، تغییرات را به خوبی احساس میکنم؛ تعداد بازارها بیشتر و مراکز تفریحی هم بهتر شده است. امسال قدرت انتخاب داشتم که بچه هایم را کدام شهربازی ببرم. این تنوع برای شهری با این همه زائر لازم است، اما قیمتها زیاد است؛ این یعنی همه نمیتوانند از آنها استفاده کنند و یک خانواده معمولی باید به همان زیارت حرم و بازارهای همان محدوده اکتفا کند.
او در ادامه نکته هایش اضافه میکند: شیراز شهری است که گردشگران زیادی از کشورهای دیگر دارد، برای همین تعداد مترجمان انگلیسی زبان یا کارکنان و افرادی که بتوانند با آنان صحبت کنند، زیاد است؛ اما من در مشهد فقط متوجه شدم که زبان عربی رایج است، درصورتی که حتما مسافران غیرعرب هم دارند. اگر قرار است در زمینه گردشگری و افزایش مسافران کار کنید، باید به این نکته هم توجه کرد. از طرف دیگر، کیفیت غذای موجود رستورانها خوب است، اما غذای محلی شهرها یا حتی کشورهای دیگر را ندارد یا من ندیدم و اطلاع رسانی درباره آن ضعیف است.
شیدا پیروی اهل همدان است. خواهرش امسال پزشکی دانشگاه فردوسی قبول شده است و آمده اند برای ثبت نامش. فقط چند سال پیش یک بار به مشهد آمده است و بس. میگوید: هرسال دلم میخواست ایام محرم و صفر بیاییم مشهد، ولی قسمت نمیشد. امسال هم به ایام آخر صفر نرسیدم، ولی قسمت این بود که بالاخره امام رضا (ع) را زیارت کنم. به بهانه ثبت نام، دو هفته است مشهد هستیم و آخر هفته عازم شهر خودمان میشویم.
پیروی تفاوت چندساله شهر را احساس کرده است: نسبت به چندسال پیش، شهر این قدر شلوغ شده است که برای رفتن به هر مکانی یک ساعت در ترافیک هستیم. اگر مترو نبود، فکر میکنم از خیر رفتن به خیلی از مکانها میگذشتیم و به دیدن اطراف هتل اکتفا میکردیم. کاش همه خیابانهای شهر مسیری جدا برای عبور تاکسی داشت تا مسافری در خیابانها نماند.
نیمه شبی هم گذرشان به اورژانس افتاده است: مادرم دچار درد قلبی شده بود. اورژانس او را رساند به بیمارستان قائم (عج). میگفتند امکاناتش بهتر است و باید همان جا اعزام شود، اما رسیدگی پرسنل خوب نبود. خیلی نگران بودیم. بیمارستانهای شهری که زائران و مسافران میلیونی دارد، باید فضای بهتری داشته باشد.
نوبت گرفتن از پزشک متخصص هم کاری بود که با سختی و کلی التماس به منشی موفق شدیم انجامش دهیم. مطب پزشکان خیابان عارف و محتشمی پر از بیماران سرگردان است که بخش زیادی از آنان مسافر هستند. همین بیماری و معطلی آن، چندروزی سفر را به کاممان تلخ کرد. یعنی وقتی از نزدیک به بخشهای مختلف نگاه میکنیم، برازنده یک شهر مهم نیست.